الگوهای رفتاری غلط با کودکان را باز تولید می کنیم

در ایران کودکی با چه آسیبهایی روبهرو است؟
آسیبهایی که در دوران کودکی تهدیدکننده سلامت و امنیت و رشد کودکان هستند، شدت و ضعف و نیز اشکال و ابعاد متفاوتی دارند. مهمترین مشکل زیربنایی که فکر میکنم باید به آن اشاره کنم، غفلت گسترده و ناآگاهی والدین از آسیبهایی است که کودکان تجربه میکنند یا ایشان را تهدید میکنند. گاهی والدین به این امر ناآگاه هستند و متوجه مشکل نیستند تا بخواهند نسبت به آن پیشگیری یا مقابله کنند.
والدین چه آسیبهایی به کودکانشان میرسانند؟
دو شکل غالب و رایج آسیبهای متوجه کودکان عبارت است از اعمال خشونت نسبت به کودکان و غفلتورزی نسبت به آنها. شکل اول یعنی خشونتورزی که ممکن است توسط والدین، اولیای مدرسه یا اطرافیان،افراد آشنا یا غریبه نسبت به کودکان اعمال شود ممکن است ابعاد جسمانی، جنسی یا روانی، کلامی و اقتصادی یا اجتماعی پیدا کند، یعنی تقریبا همان تنوعی را دارد که هنگامی که از خشونت خانگی سخن میگوییم آنها را شناسایی میکنیم.
چرا دست به چنین آسیبهایی میزنند؟
خیلی از افراد رفتارهای رایج در خانوادهها را که شامل رفتار خشونتبار میشود ممکن است جزء رفتار متعارف یا عادی تلقی کنند و اصلا درکی از این ندارند که این رفتار، خود درواقع خشونتورزی است و درنتیجه، بههیچوجه عادی یا قابلقبول نیست. برایمثال، والدینی که اعتقاد به تنبیه بدنی کودکان بهعنوان شیوه مالوف تربیتی دارند ممکن است در خانوادههای خود هنگام کودکی چنین رفتاری را از جانب والدین خود تجربه کرده باشند و این الگوهای رفتاری را در رابطه با فرزندان خود نیز بازتولید میکنند و ممکن است باورشان این باشد که والدین خوب و متعهدی هم هستند، درحالیکه امروزه میدانیم اعمال خشونت به هر شکل و به هر بهانهای، از نظر روانشناسی و علوم تربیتی امروز مردود تلقی میشود و والدین تشویق میشوند از شیوههای دیگر تربیتی بهره بگیرند مثلا با شیوه ایجاد انگیزه برای رفتارهای مثبت یا پاداشدادن، بهجای تنبیه و کودکآزاری همچنین ممکن است در قالب ایجاد محرومیت در پاسخگویی به نیازهای کودک یا خشونت گفتاری و کاربرد زبان و ادبیات خشن، صورت بگیرد یا حتی شامل تهدیدهای مکرر و ایجاد ترس و هراس در کودک مثلا با زندانیکردنش یا تهدید او به اینکه دیگر دوستش نخواهند داشت یا دیگر بچه والدینش نیست، اعمال شود. مثالهای دیگرش این است که به بهانههایی چون ضرورت درسخواندن، کودک را از فرصت بازی در حدی که بچه برای رشد خود نیاز دارد محروم کنند.
با این تعریف غفلت هم نوعی آسیب است؟
بله، شکل رایج دوم آسیبها همین غفلتورزی است یعنی کمتوجهی والدین نسبت به نیازهای کودکان. عدم تامین فضا و حریم خصوصی برای خواب و استراحت و امنیت و مسکن، عدم تامین امکانات آموزشی مناسب، یا عدم تامین مراقبتهای بهداشتی لازم و حتی عدم صرف وقت کافی برای معاشرت با والدین یا کودکان همسنوسال و بهرهبرداری از اوقات فراغت تا نیازهای عاطفی و فراغتی کودک تامین شود از این جمله هستند. اشتباه برخی از والدین این است که تصور میکنند رسیدگی به کودکان صرفا شامل رسیدگی و تامین نیازهای جسمانی ایشان نظیر سیرکردن شکم و تامین سقف بالای سر است درحالیکه گاه صرف وقت و همنشینی، بازیکردن و گفتوگوی ساده و صمیمی با کودکان شاید مهمترین نیاز کودکان برای تامین سلامت اجتماعی در خانه و خانواده و تامین نظارتی است که از سوی والدین برای رشد و پرورش خود نیاز دارند. محرومکردن کودکان از کودکی سالم نظیر شرایطی که برای کودکان کار پیش میآید نیز از جمله مصادیق غفلت است که کودکآزاری بهشمار میرود.
بهنظر میرسد برخی از این آسیبها سابقه طولانی دارند. قبول دارید؟
بله، کودکآزاری در قالب سوءرفتار جنسی از جانب اطرافیان غریبه و آشنا و اقوام نزدیک امر جدیدی نیست. مهمترین مشکلی که باز مورد تاکید قرار میدهم، نبود آموزشهای لازم به والدین در جهت اصلاح رفتار با کودکانشان و آگاهیرسانی عمومی به افراد جامعه است تا با حقوق کودکان که بهدلیل سن کم و عدم قدرت جسمانی و وابستگی عمومیشان به بزرگسالان در شرایط آسیبپذیری بیشتری هم قرار دارند، آشنا باشند و حساسیتهای لازم در جامعه برای محافظت و رعایت از این حقوق انسانی به وجود بیاید. ناآگاهی عمومی موجب گسترش کودکآزاری و مغفولماندن ابعاد گسترده آسیبپذیری کودکان و آسیبهای رایج میشود. تنبیه بدنی و گاه شدتعمل در این زمینه، سوءرفتار جنسی و تعرض به حریم خصوصی کودکان مواردی است که در این جامعه نسبتهای نگرانکنندهای دارد درحالیکه حمایتهای قانونی و اجتماعی وسیعی هم برای مقابله با این مشکلات انجام نشده است. بسیاری از والدین بهویژه مادران در هنگام مواجهه با این پدیده مستاصل میشوند و سکوت اختیار میکنند و راه قانونی برای مقابله با آن را نمیشناسند یا به دلایل فرهنگی از هرگونه پیگیری قانونی، یا اقدام چارهجویانه احتراز میکنند، اما در بسیاری از جوامع توسعهیافته، قانون و حمایتهای سازمانهای دولتی و غیردولتی برای کاهش کودکآزاری به انحای مختلف مداخله میکنند. خطوط تلفنی رایگان گزارشهای کودکانی را که مورد تعرض یا غفلت والدین یا اطرافیانشان قرار گرفته باشند سریعا مورد رسیدگی قرار میدهند.
بهترین راه برای مقابله با این آسیبها چیست؟
مسلما، نخستین قدم برای مقابله با هرگونه کودکآزاری، آموزش و اطلاعرسانی وسیع است. این آموزشها باید به هر ابزار ممکنی، چه در قالب آموزشهای رسمی، چه رسانهها و هنر، چه اقدامات اجتماعات محلی و با کمکگرفتن از سازمانهای دولتی و غیردولتی و تشکلهای مردمی صورت پذیرد. اینگونه آموزشها نظیر آموزش مهارتهای اجتماعی مانند مهارت قاطعیت، یا مهارت نهگفتن و آشنایی با حریم شخصی و آشنایی با کاربرد ادبیات سالم در جوامع توسعهیافته و حتی در برخی کشورهای درحالتوسعه نظیر زامبیا در قالب آموزشهای رسمی در سطح مدارس ابتدایی و متوسطه عرضه میشود. خوب است مسئولان صاحبنفوذ را در اینباره متقاعد کرد تا سیاستگذاریهای لازم و برنامههای اجرائی متناسب را طرحریزی و اجرا کنند. این را باید همه جزء مسئولیت اجتماعی خود برای پیشگیری و مقابله با تبعات آسیبهای دوران کودکی که تکتک آحاد این جامعه را تهدید میکند، تلقی کنیم.
کلمات کلیدی مطلب : مقالات | مقالات علمی و آموزشی |خانواده و روانشناسی
منبع دریافت این مطلب : روزنامه شرق