چند و چون فقر آموزشی با تکیه بر آمار های موجود

زینب وکیل: در روزگاری که نبود آمار و دقت‌نداشتن در گفتار، مشکلی همه‌گیر است، جناب آقای مهندس زرافشان با ارائه آمارهایی دقیق از چگونگی حضور دانش‌آموزان ایرانی در مدارس گفتند. از ایشان درباره تبعیض جنسیتی و عوامل موثر بر آن و نقش نهادهای غیردولتی در رسیدن به عدالت آموزشی پرسیدیم. امید آن است که همه مسئولان موضوع دسترسی به آمار و بیان آن را امری جدی و مهم تلقی کنند.

‌عدالت به معنای فقرزدایی آموزشی چه در حوزه کمی و چه در حوزه کیفی را در دو دهه اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درباره بخش اول که در ادبیات آموزش‌و‌پرورش از آن با عنوان دسترسی به آموزش صحبت به میان می‌آید، خوشبختانه آموزش‌وپرورش ما امروزه در شرایط نسبتا خوبی قرار گرفته است. با توجه به تغییراتی که در دو دهه اخیر صورت گرفته است در دوره دبستان بیش از ٩٨,٥ درصد دانش‌آموزان کشور الان در مدرسه حضور دارند که این عدد نرخ ثبت‌نام خالص است و دوره متوسطه اول نرخ ثبت‌نام ما ٩٤ درصد است. ما دو اصطلاح در آموزش‌وپرورش داریم؛ نرخ پوشش واقعی که دانش‌آموزان گروه سنی که امروز در مدرسه حضور دارند؛ برای مثال دانش‌آموزان دبستانی شش تا ١١‌ساله که امروز در مدارس هستند نرخ پوشش واقعی را شکل می‌دهند؛ ولی ممکن است بعضی از دانش‌آموزان با تاخیر وارد مدرسه شوند یا سال‌های تدریس را به‌موقع پشت سر نگذارند و یا از جهش تحصیلی استفاده کنند. عدد پوشش واقعی زیر ١٠٠ است و هر‌چه که به ١٠٠ نزدیک باشد نشان‌دهنده موفقیت نظام تعلیم‌وتربیت است. نزدیک‌بودن این عدد به ١٠٠ نشان‌دهنده این است که در زمانی که دانش‌آموز باید در گروه سنی خود تحصیل کند، در مدرسه حضور یافته است. اصطلاح دیگر پوشش ظاهری است که بالای ١٠٠ است و هر‌چقدر به ١٠٠ نزدیک باشد باز هم نشان موفقیت است. برای مثال کودک هشت‌ساله بازمانده‌از‌تحصیل که در شش‌سالگی به مدرسه نرفته و با دو سال تاخیر وارد شده است در پوشش ظاهری به حساب می‌آید. در سال‌های اخیر در رشد پوشش واقعی دستاوردهای خوبی داشته‌ایم به‌طوری که در دوره اول متوسطه پوشش واقعی ٩٤.٣ است و در دوره دوم متوسطه ٨٢.٢٤ درصد است. پس در بحث دسترسی به مدرسه آموزش‌وپرورش توفیق داشته است.

‌ دسترسی به مدرسه در استان‌های مختلف، مخصوصا استان‌های محروم، به چه شکل است؟

البته درواقع توزیع کشوری در استان‌های مختلف به‌طور مساوی نیست. وقتی می‌گوییم پوشش متوسطه اول ٩٤,٣ درصد است، سیستان‌وبلوچستان را نیز با پوشش ٧١.١٩ درصد داریم که البته این استان یک استثناست؛ یعنی تقریبا همه استان‌های ما دارای نرخ پوشش بالای ٩٠ درصد هست به‌غیر‌از آذربایجان غربی که ٨٩.٣٩ است که این استان هم نزدیک ٩٠ درصد است. وقتی از دسترسی به مدرسه صحبت می‌کنیم یک عملکرد ملی داریم که پوشش آن ٩٤ درصد است؛ ولی چون بحث ما عدالت آموزشی است باید به سیستان‌وبلوچستان به شکل موردی بپردازیم. اگر‌چه ما بیش از دو دهه است که به شکل موردی به این استان پرداخته‌ایم و درصد پوششی که هم‌اکنون ایجاد شده است ناشی از همین تلاش‌هاست. ما با توجه به معاونت مناطق محروم ریاست‌جمهوری، این استان را به‌طور خاص زیر نظر داشته‌ایم. برای مثال سیستان‌وبلوچستان تنها استانی است که کتاب درسی را به‌طور رایگان دریافت می‌کنند یا در توزیع منابع و امکانات امتیازهای خاصی برای این استان قائل هستیم. پس در سطح ملی دسترسی به مدرسه موفقیت‌آمیز بوده است در‌حالی‌که استان سیستان‌وبلوچستان باید به‌طور خاص بررسی شود. وقتی صحبت از عدالت آموزشی می‌شود نباید حرف کلی زد. در این مقطع زمانی، ما دیگر نباید به دنبال توسعه ملی باشیم و باید به سمت توسعه منطقه‌ای برویم؛ یعنی مناطقی را که با میانگین‌های ملی یا حتی با میانگین‌های استانی فاصله دارند، مورد توجه قرار دهیم.

چند و چون فقر آموزشی با تکیه بر آمار های موجود

اکنون در راستای توسعه منطقه‌ای فعالیتی انجام شده است؟

در یکی از جلسات شورای معاونان وزارتخانه که بحث عدالت آموزشی و محرومیت‌زدایی مطرح بود، پیشنهاد طرح معرفی «مناطق لازم‌التوجه» به‌جای «مدارس لازم‌التوجه» را مطرح کردیم که درواقع فقط چند منطقه هستند که با شاخص‌های ملی فاصله بسیار دارند و نیاز به توجه خاصی دارند. ضمن اینکه کارگروهی در وزارتخانه با ریاست آقای دکتر فانیتشکیل شده است که به‌طور ویژه به مسائل محرومیت آموزشی می‌پردازد.

‌علت این را که در بعضی از استان‌های کشور نرخ حضور در مدارس از میانگین‌های استانی و ملی کمتر است، چه می‌دانید؟

اگر به نحوه توزیع منابع مختلف انسانی، اقتصادی و علمی در کشور توجه شود مشاهده می‏شود این توزیع با نبودِ تعادل مواجه است و این نبودِ تعادل، آموزش‌وپرورش را نیز به خود مبتلا کرده است؛ بنابراین این عوامل محیطی تاثیرگذار هستند در اینکه آموزش‌و‌‏پرورش نتواند عدالت آموزشی را ایجاد و فقر آموزشی را برطرف کند. در این بخش با یک‌سری موانع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مواجه هستیم که در بحث موانع اقتصادی مهم‌ترین بحث، اشتغال کودکان است. این روزها ما با پدیده‏ای که چند سالی است در فضای بین‏المللی تعلیم‌وتربیت مطرح است با عنوان کودکان کار و خیابانی، به‌شکل چشم‏گیرتری در سطح شهر و کشور خود مواجه هستیم. اشتغال کودکان، به‌شکل کودکان کار، کودکان خیابانی و اشتغالات مخصوص بخش‏هایی از کشور مانند کوله‏بری و مبادلات مرزی باعث شده درآمد روزانه یک دانش‏آموز آن‌قدر باشد که تعلیم‌وتربیت برایش فاقد اهمیت و ارزش شود، این عامل باعث می‏شود که اگرچه امکانات آموزشی را تامین کرده و در دسترس قرار می‏دهیم اما مطالبه‏ای برای آن به وجود نیاید. عامل محیطی دیگر در‌زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی که مانع از ادامه تحصیل نوجوانان می‏شود، ازدواج زود‌هنگام دختران است.

‌آیا آماری به تفکیک جنسیت برای حضور دانش‌آموزان وجود دارد؟ و آیا راهی برای دوری از تبعیض جنسیتی به‌وجود‌آمده در نظر گرفته شده است؟

البته در دسترسی شاخص دیگری هم مورد بررسی قرار می‌گیرد که دسترسی طبق تفکیک جنسیت پسران و دختران است. در دنیا و در کشورهای در‌حال‌توسعه این نسبت معمولا نزدیک به هم نیست و سهم دختران از دسترسی، معمولا پایین‌تر است؛ اما در کشور ما خوشبختانه که بحث فرهنگ اسلامی نیز از آن حمایت کرده این نسبت معمولا نزدیک به هم است، برای مثال در دوره دبستان که ما نرخ ٩٨,٥ درصد را داریم ١.٥ درصد اختلاف پوشش دختران و پسران داریم که یکی از دلایل آن ترکیب جنسیتی آمار پسران نسبت به دختران در کل آمار ایران است که پسران حدود ١.٥ درصد بیشتر است که بافت جمعیتی دانش‌آموزان پسر و دختر به یک توازنی می‌رسد. در سطح ملی فاصله جنسیتی دختران و پسران در متوسطه اول حدودا سه ‌درصد است یعنی پسران ٩٥.٨٥ است و دختران ٩٢.١٧. استان سیستان‌وبلوچستان در اینجا نیز یک استثناست به‌طوری‌که پوشش حضور پسران ٧٩.٦٦ و دختران ٦٢.٩٩ است که اختلاف حدود ١٧ درصد است. در دوره متوسطه دوم در سطح ملی برای پسران ٨٤.٨٥ درصد و برای دختران ٧٩.٥٦ درصد است در‌حالی‌که برای استان سیستان‌وبلوچستان در این مقطع تحصیلی پوشش پسران ٦٢.٧ درصد و دختران ٤٤.٣ درصد است. این نابرابری جنسیتی بیشتر مربوط به مناطقی است که در آنها محدودیت‏های بومی و فرهنگی برای ورود دختران به دوره‏های بالاتر تحصیلی مطرح است. برطرف‌کردن بخش عمده‏ای از این موانع نیازمند اقدام سایر ارگان‏ها به‌جز آموزش‏و‏پرورش است؛ مثلا باید در بخش اشتغال، وزارت کار به کودکان کار بپردازد یا در بحث ازدواج زود‌هنگام دختران، نهادهای فرهنگی به‌خصوص نهادهای محلی فرهنگی و مذهبی ورود یابند تا با برطرف‌کردن این موانع، افراد بتوانند از امکاناتی که آموزش‏و‏پرورش برای تحصیل آماده کرده بهره‏مند شوند.

چند و چون فقر آموزشی با تکیه بر آمار های موجود‌دولت برای تسهیل و آسان‌کردن مشارکت بخش خصوصی با هدف فقرزدایی آموزشی چه کاری می‌تواند انجام بدهد و تابه‌حال چه کرده است؟

بزرگ‌ترین نماد این‌گونه مشارکت، خیرین مدرسه‌ساز هستند که حتی بقیه سازمان‌ها هم در پی الگوبرداری از این موضوع، خیرین بیمارستان‌ساز و خیرین خوابگاه‌ساز را ایجاد کرده‌اند. خوشبختانه هم‌اکنون سهم خیرین در توسعه فضای آموزشی چشمگیر است. درواقع یعنی هر بودجه‌ای را که دولت برای این موضوع اختصاص می‌دهد بیش از ٥٠ درصد دیگر را نیز خیرین به عهده دارند.

‌آیا دامنه فعالیت خیرین فقط در حیطه مدرسه‌سازی است؟

آقای دکتر فانی سال قبل در مجمع خیرین پیشنهاد دادند که دامنه فعالیت خیرین گسترده‌تر شود و به‌جای تمرکز بر ساختمان‌سازی در سایر جنبه‌های آموزش نیز مشارکت رخ بدهد. برای مثال مجمع خیرین مدارس شبانه‌روزی روی مدرسه‌سازی دیگر تمرکز زیادی ندارند و بلکه در مدرسه ساخته‌شده وارد می‌شوند و کار آماده‌سازی و نرم‌افزاری انجام می‌دهند و مدرسه را از‌لحاظ سطح علمی و تربیتی رشد می‌دهند. مثال دیگر «خیرین اندیشه‌ساز» در استان سیستان‌وبلوچستان است که با هدف ارائه خدمات آموزشی و تربیتی و حتی پزشکی در مدارس از پیش ساخته‌شده، شروع به فعالیت کرده‌اند. این‌گونه فعالیت‌ها در استان سیستان‌وبلوچستان بسیار تاثیرگذار بوده است به‌طوری‌که این استان امسال در کنکور سراسری یک رتبه یک‌رقمی داشت. در استان خراسان جنوبی مجموعه خیرین جامعه یاوری که با همت مرحوم کاشانی شکل گرفت، در زمینه‌هایی مانند قصه‌خوانی برای کودکان پیش‌دبستانی، تجهیز کارگاه‌های آموزشی و ارتقای صلاحیت‌های حرفه‌ای معلمان فعالیت دارند. این عوامل، عدالت آموزشی را از طریق افزایش کیفیت آموزش به دنبال دارد. درنتیجه، زمینه برای مشارکت در زمینه‌هایی غیر از ساخت مدرسه نیز فراهم است. قولی از دکتر حافظی، رئیس مجمع خیرین، هست که می‌گفتند من دیگر مدرسه نمی‌سازم و خیر می‌سازم. آقای دکتر فانی نیز با تنوع نوع کاری خیرین همراه و موافق هستند.

کودکان کار و خیابانی، به شــکل چشــم گیرتری در سطح شهر و کشــور خود مواجه هستیم. اشتغال کودکان، به شکل کودکان کار، کودکان خیابانــی و اشــتغاالت مخصوص بخش هایی از کشــور مانند کوله بری و مبادالت مرزی باعث شــده درآمد روزانه یک دانش آموز آن قدر باشــد که تعلیم وتربیت برایش فاقد اهمیت و ارزش شود، این عامل باعث می شود که اگرچه امکانات آموزشی را تامین کرده و در دسترس قرار می دهیم اما مطالبــه ای برای آن به وجود نیاید. عامل محیطی دیگر در زمینه مســائل فرهنگی و اجتماعی که مانع از ادامه تحصیل نوجوانان می شــود، ازدواج زود هنگام دختران است.آیا آماری به تفکیک جنســیت برای حضــور دانش آموزان وجود دارد؟ و آیا راهی برای دوری از تبعیض جنســیتی به وجود آمده در نظر گرفته شده است؟ البته در دسترســی شــاخص دیگری هم مورد بررسی قرار می گیرد که دسترســی طبق تفکیک جنســیت پســران و دختران اســت. در دنیا و در کشــورهای در حال توسعه این نسبت معموال نزدیک به هم نیست و سهم دختران از دسترسی، معموال پایین تر است؛ اما در کشور ما خوشبختانه که بحث فرهنگ اســالمی نیز از آن حمایت کرده این نســبت معموال نزدیک به هم اســت، برای مثال در دوره دبستان که ما نرخ 98٫5 درصد را داریم. یک و نیم درصد اختالف پوشــش دختران و پســران داریم که یکی از دالیل آن ترکیب جنسیتی آمار پسران نســبت به دختران در کل آمار ایران است که پسران حدود 1٫5 درصد بیشتر است که بافت جمعیتی دانش آموزان پسر و دختر به یک توازنی می رســد. در سطح ملی فاصله جنسیتی دختران و پسران در متوسطه اول حدودا سه درصد است یعنی پسران 95٫85 است و دختران 92٫17. اســتان سیستان وبلوچستان در اینجا نیز یک استثناست به طوری که پوشــش حضور پســران 79٫66 و دختران 62٫99 اســت که اختلاف حدود 17 درصد است. در دوره متوسطه دوم در سطح ملی برای پسران 84٫85 درصد و برای دختران 79٫56 درصد است در حالی که برای اســتان سیستان وبلوچســتان در این مقطع تحصیلی پوشش پسران 62٫7 درصد و دختران 44٫3 درصد اســت. این نابرابری جنســیتی بیشتر مربوط به مناطقی اســت که در آنها محدودیت های بومی و فرهنگی برای ورود دختران بــه دوره های باالتر تحصیلی مطرح اســت. برطرف کردن بخش عمده ای از این موانع نیازمند اقدام ســایر ارگان ها به جز آموزش و پرورش اســت؛ مثال باید در بخش اشتغال، وزارت کار به کودکان کار بپردازد یا در بحث ازدواج زود هنگام دختران، نهادهای فرهنگی به خصوص نهادهای محلــی فرهنگی و مذهبی ورود یابند تا با برطرف کــردن این موانع، افراد بتوانند از امکاناتی که آموزش و پرورش برای تحصیل آماده کرده بهره مند شوند.

چند و چون فقر آموزشی با تکیه بر آمار های موجوددولت برای تســهیل و آسان کردن مشــارکت بخش خصوصی با هدف فقرزدایی آموزشی چه کاری می تواند انجام بدهد و تابه حال چه کرده است؟ بزرگ ترین نماد این گونه مشــارکت، خیرین مدرسه ساز هستند که حتی بقیه سازمان ها هم در پی الگوبرداری از این موضوع، خیرین بیمارستان ساز و خیرین خوابگاه ساز را ایجاد کرده اند. خوشبختانه هم اکنون سهم خیرین در توســعه فضای آموزشی چشمگیر است. درواقع یعنی هر بودجه ای را کــه دولت برای این موضوع اختصاص می دهد بیش از 50 درصد دیگر را  نیز خیرین به عهده دارند.

 آیا دامنه فعالیت خیرین فقط در حیطه مدرسه سازی است؟

آقای دکتر فانی سال قبل در مجمع خیرین پیشنهاد دادند که دامنه فعالیت خیرین گسترده تر شــود و به جای تمرکز بر ساختمان سازی در سایر جنبه های آموزش نیز مشارکت رخ بدهد. برای مثال مجمع خیرین مدارس شبانه روزی روی مدرسه سازی دیگر تمرکز زیادی ندارند و بلکه در مدرســه ساخته شده وارد می شــوند و کار آماده سازی و نرم افزاری انجــام می دهنــد و مدرســه را از لحاظ ســطح علمی و تربیتی رشــد می دهند. مثال دیگر «خیرین اندیشه ساز» در استان سیستان وبلوچستان اســت که با هدف ارائه خدمات آموزشــی و تربیتی و حتی پزشکی در مدارس از پیش ساخته شــده، شــروع بــه فعالیت کرده انــد. این گونه فعالیت ها در اســتان سیستان وبلوچستان بســیار تاثیرگذار بوده است به طوری که این اســتان امسال در کنکور سراســری یک رتبه یک رقمی داشت. در استان خراســان جنوبی مجموعه خیرین جامعه یاوری که با همت مرحوم کاشانی شکل گرفت، در زمینه هایی مانند قصه خوانی برای کودکان پیش دبســتانی، تجهیــز کارگاه های آموزشــی و ارتقای صالحیت های حرفــه ای معلمان فعالیت دارند. ایــن عوامل،عدالت آموزشــی را از طریق افزایش کیفیت آموزش به دنبال دارد. درنتیجه، زمینه برای مشــارکت در زمینه هایی غیر از ســاخت مدرسه نیز فراهم است. قولی از دکتر حافظی، رئیس مجمع خیرین، هست که می گفتند من دیگر مدرسه نمی سازم و خیر می سازم. آقای دکتر فانی نیز با تنوع نوع کاری خیرین همراه و موافق هستند. به شکل کودکان کار، کودکان خیابانی و اشتغاالت مخصوص بخش هایی از کشور مانند کوله بری و مبادالت مرزی باعث شده درآمد روزانه یک دانش آموز آن قدر باشد که تعلیم وتربیت برایشفاقد اهمیت و ارزش شود، این عامل باعث می شود که اگرچه امکانات آموزشی را تامین کرده و در دسترس قرار می دهیم اما مطالبه ای برای آن به وجود نیاید.

 

منبع دریافت این مطلب : روزنامه شرق

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!