قدم اول موفقیت

مرد جوانی که می خواست راه موفقیت را طی کند به سراغ استاد رفت.

 استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کس که به تو حمله کرد و دشنام داد ، پول بده

به مدت یک سال هر کس به جوان حمله می کرد. جوان به او پول می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد.

استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر.

همین که مرد رفت استاد خود را به شکل یک گدا درآورد و از راه میانبر کنار دروازه  شهر رفت.

وقتی مرد جوان رسید ، استاد شروع کرد به توهین کردن به او جوان به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم  به هر کس که به من توهین می کرد پول بدهم ، اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم ، بدون آنکه پولی خرج بکنم.

استاد وقتی صحبت جوان را شنید خود را به او نشان داد و گفت: برای گام بعدی موفقیت آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی.

کسب موفقیت ساده نیست اما ممکن است و خواهان موفقیت باید سختی ها و مشکلات آن را به جان بخرد.

 

کلمات کلیدی: داستان های موفقیت | داستان های جالب | تفریح و سرگرمی  | داستان قدم اول موفقیت

 

منبع دریافت این مطلب : پرتو آگاهی

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!