دلایل افت تحصیلی دانش آموزان

افت درسی شامل دو قسمت است:
1- افت درسی آشکار یا همان کمّی: به تعداد آمار مردودی هر پایه و تکرار آن گفته میشود.
2- افت درسی پنهان یا همان کیفی.
افت درسی پنهان نیز شامل دو قسمت است:
1- آن دسته از دانشآموزانی که دچار افت درسی پنهان میشوند با استفاده از روشهای گوناگون سعی در گرفتن نمره قبولی لازم میکنند ولی ممکن است ضعف خود در آن درس را در مقاطع تحصیلی بالاتر نشان داده و یا آن را بهبود دهند.
2- اگر تعریفی که از افت ارائه میدهیم به معنای کم شدن و کاهش باشد، هر مقدار کاهش که منجر به نرسیدن به اهداف تعیینشده در آموزشوپرورش که شامل امور تربیتی و علمی و پرورشی است، افت محسوب میشود؛ که شامل موارد زیر است:
1- تربیت اشخاصی که بتوانند با استفاده از آموختههای دوران تحصیل خود، در زندگی از پس مشکلات برآیند یکی از اهداف آموزشوپرورش است. درنتیجه ضعف و ناتوانی افراد در مواجهه و حل مشکلات خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و ... درواقع نشاندهنده نوع دیگری از افت درسی است.
2-یکی از اهداف سیستم آموزشوپرورش در جوامع، انتقال ارزشهای فرهنگی آن جامعه به نسلهای بعدی است. درنتیجه اگر جامعه شاهد افت ارزشها و افزایش افرادی که به این موارد توجهی ندارند باشد، درواقع ضعف سیستم آموزشوپرورش در انتقال این ارزشها است که نمایان میشود و میتوان گفت که آموزشوپرورش دچار افت شده است. بهعنوانمثال دروغگویی در بین افراد جامعه، غیبت کردن و فریبکاری و رواج تقلب در میان دانشآموزان ازجمله موارد افت ارزشها در جامعه است.
3- هرچقدر فاصله بین رسیدن به مرز خودکفایی و شرایط روز جامعه بیشتر باشد، افت راهکارهای آموزشی که در حیطه وظایف آموزشوپرورش است را بیشتر نمایان میکند. طی سالهایی که یک فرد در مدرسه سپری میکند، باید قدرت و توانایی مواجهشدن با مشکلات خود و حلوفصل آنها را داشته باشد و علاوه بر آن در رفع نیازهای جامعه نیز کوشا باشد.
دلایل مختلف افت درسی میتواند شامل موارد زیر باشد:
1- نداشتن برنامهریزی منظم و دنبالهدار به دلیل تعویض مداوم کادر آموزشی و اداری در مدارس.
2- ضعف در مشاورین مدارس که فقط محدود به هدایت تحصیلی میشود که ممکن است آنهم دارای نارساییهایی باشد.
3- نبود و یا کمبود آزمایشگاه و تجهیزات مربوطه و کمبود ساعات کار در آزمایشگاه یا کارگاه و محدود کردن تدریس به روشهای تئوری و کلامی.
4- استفاده نکردن و یا عدم دسترسی به روشهای نوین آموزشی و تکنولوژیهای بروز شامل سیدیها و نرمافزارهای آموزشی، ابزار کمکآموزشی، فیلمها و تصاویر مربوطه.
5- بیتوجهی به نظر معلمان در انتخاب مدیران و داشتن یک مدیریت خودمحور بدون مشارکت سایرین.
6- استفاده از روشهای تدریس سنتی و قدیمی که موجب بیعلاقه شدن و فعال نشدن ذهن دانشآموزان خواهد شد.
7- تغییر دولتهای مختلف که معمولاً همراه با تغییرات در سیاستهای آموزشی و پرورشی و اهداف و روشهای تدریس میشود.
8- مشکلات اقتصادی معلمان و چندشغله بودن آنان برای تامین مخارج زندگی، باعث کمتر شدن روحیه و انگیزه مناسب در زمان تدریس خواهد شد.
9- عدم ایجاد جاذبههای جدید برای دانشآموزان و بیانگیزه بودن معلمان نسبت به مطالعه درباره امور آموزشی و پرورشی که درنهایت منجر به تکرار مکررات میگردد.
10-کمبود مدیران متخصص و باتجربه و یا عدم استفاده از آنان در دورههای مختلف تحصیلی.
11-کمبود کلاسهای تقویتی و فوقبرنامه برای دانشآموزان.
12- کمبود فوقبرنامههای موثر و محدود شدن فوقبرنامهها.
منبع دریافت این مطلب : من و فرزندم