نقش بازی در زندگی کودک

خداوند در آیه 5 سوره حج، دوران کودکی را مقدمهای برای رشد و بلوغ وی معرفی میکند و در آیه 20 سوره حدید، این زمان را دوران اشتغال به بازی و سرگرمی بر می شمارد. علامه طباطبایی با اشاره به ویژگیهای پنجگانهای که در این آیه مطرح شده، آن را مطابق مراحل سن انسان از کودکی تا پیری میداند. (المیزان، ج 19، ص-164)
طبق این تفسیر، دوران کودکی دوران سرگرمی و بازی است و همین بازیهای کودکانه نقش تعیینکنندهای در روند رشد کودک دارا است. بدلیل نقش مهم بازی در زندگی انسانها به ویژه کودکان، روانشناسان همیشه این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، اما بدلیل ماهیت پیچیدهای که دارد هنوز کاملا شناخته و روشن نشده است. در حوزه روانشناسی رشد و شخصیت، برخی از موضوعات به نقش بازی در فرآیند رشد و تربیت انسان اختصاص یافته است. از نظر آلفرد آدلر روانشناس مشهور اتریشی، بازی و سرگرمی فرآیندی است که آمادهسازی کودک را برای آینده مشخص میکند. از جمله محققین و دانشمندانی که به شکل ریشهای به مطالعه و تحقیق درباره بازی کودکان و نقش آن در رشد و تکامل ذهنی و فکری آنان پرداختهاند میتوان از ژان پیاژه و ویگوتسکی نام برد. از دید ویگوتسکی بازی و سرگرمی به رشد ذهنی و فکری، عاطفی، احساسی و اجتماعی کودکان کمک میکند و درحقیقت بازیها ابزار کنترل و تنظیم رفتار کودک هستند. ژان پیاژه که در اینباره نقش ارزنده و مهمی را ایفا کرده است دست به طبقهبندی بازی کودکان زده که عبارتند از: 1-بازیهای تمرینی 2-بازیهای نمادین 3-بازیهای با قاعده
انتخاب بازی و چگونگی برخورد با آن و اهمیت بازی از طرف کودک، نشان از نوع و طرز نگرش کودک به محیط خود و نوع رابطه او با محیط اطرافش دارد. تمامی بازیها به انواع مختلف تقلیدی، نمایشی، نمادی، جسمی، تخیلی و آموزشی دستهبندی شدهاند که هریک از انواع آنها در رشد جسمی، اجتماعی، شخصیتی عاطفی کودکان نقش مهمی دارند. همچنین بازی علاوه بر رشد عضلات و سلسله اعصاب و پرورش حواس، تاثیر فراوانی در رشد ذهنی مهارتهای فکری و یادگیری کودکان نیز دارد.
یکی از فرضیههای روانشناسی میگوید رشد هوشی را تسریع میبخشد. در تایید این فرضیه نتایج تحقیقات نشان میدهد کودکانی که دسترسی به هیچگونه اسباب بازی نداشته باشند و یا امکانات بسیار محدودی برای بازی داشته باشند، از لحاظ شناختی از هم سن و سالان خود عقبتر هستند.
یکی از فرضیههای روان شناسی این است که بازی، رشد هوشی را تسریع میکند. در تایید این فرضیه نتایج پژوهشها نشان میدهد کودکانی که فاقد هرگونه اسباب بازی میباشند و یا امکانات اندکی برای بازی دارند، از لحاظ شناختی از همسالان خود عقب تر هستند. از نظر پرورشی هم تاثیر و ارتباط بازی با وضعیت جسمانی کودک به خوبی ثابت شده و یادآوری شده است که در انجام بازیهای گوناگون چگونه بدن کودک ورزیده میشود و رشد میکند. بنابراین میتواند به خوبی به رابطه عمیق بین بازی و سرگرمی از یک طرف و آموزش و پرورش از طرف دیگر پی برد و درحقیقت این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند و موفقیت در آموزش و پرورش به معنای صحیح، مستلزم رفع کلیه تمایلات و نیازهای جسمانی و روانی کودک در موقع بازی و فعالیتهای بدنی او است. وقتی چنین ارتباط نزدیکی بین آموزش و پرورش و بازی بوجود میآید، مسلما خواهیم توانست در امر آموزش و پرورش قدم مثبتی در راستای شناخت بهتر کودکان برداریم و با احساسات و عواطف آنها آشنایی بیشتری داشته باشیم. از این نقطه است که تاثیر بازی در فرآیند رشد شخصیتی کودک کاملا آشکار و شفاف میشود.
بر اساس آیه 20 سوره حدید، خداوند، اولین دوره رشد انسان را با بازی همراه کرده است. در دیگر روایاتی که از امامان معصوم (ع) گفته شده است نیز سفارشات فراوانی شده است که کودکان را تا سن هفت سالگی آزاد بگذارید تا بازی کنند. امام صادق (ع) فرمودهاند: بگذار فرزندت تا هفت سالگی به بازی مشغول باشد، در هفت سال دوم به او ادب بیاموز و در هفت سال سوم مراقب او باش. (وسایل الشیعه، ج 15، ص 193) در روایتی آمده است که حضرت محمد (ص) با جمعی از یاران از محلی عبور میکردند که تعدادی کودک را در حال خاک بازی دیدند. برخی از یاران خواستند آنان را از بازی کردن باز دارند. پیامبر (ص) فرمودند: بگذارید بازی کنند که خاک محل پرورش کودکان است. (مجمع الزوائد، ج 8، ص 159).
در قرآن کریم نیز در داستان حضرت یوسف (ع) به این معنا میتوان پی برد که بازی و تفریح یک ضرورت فطری است و پیامبران الهی با این ضرورت فکری هیچگاه مخالفت نمیکردند. به همین دلیل برادران حضرت یوسف (ع) وقتی میخواستند او را از پدر جدا کنند، موضوعی را مطرح کردند که پدرشان با توجه به پیامبری و بینش الهی نتواند با خواسته آنها مخالفت کند. آنان در توجیه بردن حضرت یوسف (ع) به صحرا اینگونه گفتند گفتند: ای پدر فردا یوسف را ای پدر فردا یوسف را با ما به صحرا بفرست تا در چمن و مراتع بگردد و بازی کند. (یوسف، آیه 12) حضرت یعقوب (ع) نیز با این درخواست مخالفت نکرد و نفرمود که یوسف (ع) نباید به بازی مشغول شود.
ابو علی سینا محدودیت منع کردن کودکان از جنب و جوش و بازی را زمینهای برای آغاز افسردگی آنها میداند و نتیجه این افسردگیها دلیلی میشود که رغبت کودکان از بین برود و آنها بیمار شوند.
خواجه نصیرالدین طوسی ورزش و بازی را راه مناسبی برای رفع خستگی از فعالیتهای جدی عنوان میکند، او شرط بازی را آزادی عمل کودکان میداند و جلوگیری از بازیهای غمانگیز را وظیفه والدین میداند. به این معنا که والدین نباید اجازه دهند کودک به بازیهای غمانگیز بپردازد.
از نظر خواجه نصیر بازی وسیلهای برای رشد تواناییهای کودک، برانگیختن شور و نشاط در کودک است و وسیلهای مناسب برای رسیدن کودک به سلامت جسم و روح میباشد.
امام موسی بن جعفر (ع) میفرمایند: شایسته است که کودک به هنگام خردسالی بازیگوش باشد تا در بزرگسالی صبور و شکیبا گردد. (مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، ص 153)
پیامبر (ص) نیز میفرمایند: شیطنت و لجاجت کودک به هنگام خردسالی، نشانه زیادی عقل او در بزرگسالی است. (نهجالفصاحه، شماره 1940، ص 420)
ویلیام استرن مینویسد: بازی یک غریزه برای رشد و نمو استعدادها بوده و یا تمرین مقدماتی برای اعمال آتی میباشد. (روانشناسی کودک، ص 331)
آنتوان سمیر نوویچ ماکارنکو میگوید: کودک در هنگام بازی هر طوری که باشد وقتی بزرگ شد، در کارها هم به همان شکل خواهد بود. زیرا در هر بازی خوب، قبل از هر چیز فعالیت عملی و فکری وجود دارد. بازی خوب شبیه کار خوب است. در هنگام بازی احساسات و عواطف و آرزوهای کودک ظاهر میشوند. به کودکانی که بازی میکنند بنگرید ببینید چگونه در نقشی که برای خود انتخاب کردهاند واقعی هستند و در آن غرق شدهاند. احساسات کودکان در زمان بازی، واقعی و اصیل است و والدین نباید هیچوقت به آنها بیاعتنا باشند. (روانشناسی تجربی کودک، ص 130)
مربی برجسته شوروی میگوید: کودک در هر بازی هر طور باشد، وقتی که بزرگ شد، در کارها هم همان گونه خواهد شد زیرا در هر بازی خوب، قبل از هر چیز کوشش کار و کوشش فکر وجود دارد. بازی خوب شبیه کار خوب است. در بازی احساسات و آرزوهای کودک ظاهر میشوند. به کودکانی که بازی میکنند بنگرید، ببینید چگونه در نقشی که برای خود انتخاب کردهاند، واقعی هستند. احساسات کودکان در بازی، احساسات واقعی و اصیل است و بزرگترها نباید هیچ وقت به آنها بی اعتنا باشند. (روانشناسی تجربی کودک، ص 130)
منبع دریافت این مطلب : من و فرزندم