چگونه ساندویچ المپیاد درست کنیم؟

آقا لطفا برای من یک بندری و یک هاتداگ با سیبزمینی بیارید.هاتداگ المپیادی
هاتداگ پنیری باشه یا ساده؟
از این بزرگها که روش سس داره!
چند دقیقه صبر کنید، سفارشتون حاضره
ممنون
زمانی نهچندان دور راهنمای همشهری را که میخواندی 10 صفحه برای کلاسهای کنکور داشت و همهی این کلاسها هم منویی از معلمین ارایه داده بودند که:
حسابان و دیفرانسیل: استاد آ
فیزیک تجربی: استاد ب
زیستشناسی: استاد پ
عربی: استاد ت
و …
جالب اینکه اگر زمانهای این کلاسها را با هم جمع میزدی، استاد «آ» باید هفتهای 190 ساعت تدریس میکرد و اگرچه من دوست داشتم حرف همهی آنها را باور کنم، اما چه حیف که هفته 168 ساعت بیشتر نیست!
تازه اگر فرض کنیم استاد آ بهترین فرد در رشتهی خود و فن بیان باشد، هفتهای 100 ساعت تدریس چنان وی را فرسوده میکرد که حتی اسم هیچیک از دانشآموزانش را به یاد نداشت، چه رسد به اینکه بخواهد معلمی کند برنامه بریزد و روحیهی دانشآموز را در نظر بگیرد و هزار فوت و فن دیگر را در کلاسهایش اجرا کند که در این بحث نمیگنجد. در بسیاری از موارد هم استاد «آ» به موسسات میگفت اسم من را در لیست خود بنویسید و درصدی از مبلغ ثبتنامیها را شمرده! حساب کنیم، بعد هم برای بچهها بهانه بیاورید که فلانی مریض است و ایران نیست و …! کسی هم که کلاس بلند مدت ثبت نام کرده، حال ندارد پیگیر قضیه باشد.
حالا این داستان کنکور به المپیاد هم نشت کرده، هر جا که میروی اسامی تکراری و منویی که نه برای شخصیت و سطح سواد دانشآموز، بلکه برای جیب و حساب بانکی پدر و مادر او طراحی شده است. اگر پیشتر میشد به سر و کلهی کتابها زد و با دوستان بحث کرد و از معلمین و اساتید دانشگاه راهنمایی گرفت تا به مدال جهانی رسید، الان اینگونه القا میشود که مدال طلای کشوری و جهانی فقط در جیب آقای “ث” و دوستان ایشان است و ایشان هم فقط در برخی کلاسهای گرانش جیبش را باز میکند. به کلاس گرانش هم بروی، پیشنهاد خود آقای “ث” این است که محتویات جیب ایشان را در کلاسهای خصوصی بهتر میتوان دید. اینطور شده که بچههای شهرستانی کمفروغتر به دنبال المپیاد هستند، چون به آقای “ث”ها دسترسی ندارند و یادشان رفته که هنوز هم بچههایی از شهرهای دور که حتی با آقای “ی” هم کلاس نداشتهاند، طلاهای کشوری و جهانی درو میکنند و رتبههای یک رقمی کنکور میآورند.
خلاصه اینکه دوستی میگفت «هر چه کلاس رستورانها بالاتر میرود و منوی گرانتری ارایه میدهند، از مقدار غذایشان کم میشود. به رستوران خیلی گران که بروی، یک عدد گیلاس و مقداری سس را باید یک میلیون تومان بخری!» ما هم مواظب باشیم در این بازار شلوغ و بیحساب و کتاب و بدون نظارت المپیاد، همهی پولمان را برای یک گیلاس خرج نکنیم.
منبع دریافت این مطلب : خلینا
- See more at: http://tizland.ir/show/?id=2987#sthash.rO0qfq70.dpuf