تربیت فرزند به کمک همه اهالی روستا نیاز دارد

امروزه اغلب والدین با چالش روبهرو هستند. برای برخی از آنها تربیت فرزند به فعالیتی انفرادی، در انزوا و خستهکننده تبدیل شده است؛ خصوصاً برای مادرانی که معمولاً بیشترِ کارهای مراقبت از فرزند بر دوش آنها است. آنها هزینه گزافی برای این کار پرداخت میکنند. بسیاری از این مادران نهتنها موقعیتهای کاری و درآمدی را رها میکنند، بلکه در معرض انزوای اجتماعیِ مادرانه هستند. اوضاع وقتی بغرنجتر میشود که برخی از آنها در زندگی آیندهشان مورد سرزنش همین فرزندان قرار میگیرند. باایناوصاف، آیا میتوانیم فرزندان را بهتر تربیت کنیم؟
ایان — شتاب و فشار زندگی مدرن، والدین و کودکان را دچار مشکل و تنش ساخته است. با بهوجودآمدن خانوادههایی که زن و مرد هر دو کار میکنند، مادران و بهطور فزایندهای پدران با مشکلات زندگی و کار دستوپنجه نرم میکنند. این باعث میشود بسیاری از آنها زیر چنین فشاری کمر خم کنند یا اساساً از وظیفه خود شانه خالی کنند. اما آیا واقعاً مقصر، زندگی مدرن است یا مشکل از انتظار ماست که میخواهیم دو نفر، تنها و بهخوبی از پس این کار بربیایند؟ آیا خانواده هستهای1 به همان خوبی است که میگویند؟
بهرغم این باور که مادران و فرزندان در روش تکهمسری و باوجود علقه زن و مرد به یکدیگر مورد حمایت قرار میگیرند و رشد میکنند، سارا بِلَفِر هِردیِ انسانشناس و عدهای دیگر باور متفاوتی دارند. آنان میگویند چیزی که تکامل ما را شکل داده است، درواقع تربیت فرزندان با همکاری جمعی از زنان یا بهعبارتی تربیت مشارکتیِ فرزندان است؛ یعنی «مشارکت و مراقبتی که برآمده از انرژیای جمعی است و از شبکهای از پدربزرگها و مادربزرگها، عمهها و خالهها، عموها و داییها، خواهر و برادرها، بستگان دورتر و حتی ناوابستگان برآمده است».
تربیت مشارکتیِ فرزند احتمالاً در ژنهای ما است. این کار جواب میدهد. بنابراین چرا ما از این ایده که خانواده هستهای بهترین راه برای پرورش فرزندان است، دل نمیکنیم؟
خانواده هستهای میتواند بهطرز فوقالعادهای برای کودکان خطرناک باشد. تعداد کودکانی که زیر فشار برای موفقشدن دست به خودکشی میزنند، بسیار هشداردهنده است. این کودکان اغلب فرزندان خانوادههای تحصیلکرده و مرفهاند. در ایالات متحده کسانی که جدایی پدر و مادر را تجربه کردهاند، در فقر طاقتفرسایی پرورش پیدا میکنند. این مسئله تاثیری همیشگی بر سلامت، ثروت و آموزش آنها دارد. در ایالات متحده درنهایت سالانه حدود پانصد کودک بهدست والدینشان به قتل میرسند، از میلیونها کودک سوءاستفاده میشود و این کودکان نادیده گرفته میشوند. این در حالی است که نظامها برای کمکِ بهموقع به آنها ناکارآمدند.
اما حتی در خانوادههای بهاصطلاح «نرمال» هم کودکان نمیتوانند از برخی سوءعملکردها فرار کنند؛ اعم از اینکه زیر دست پدر یا مادری پرورش پیدا کنند که افسرده است، یا کسی که به همسر خود وفادار نیست، بهلحاظ احساسی سرد است، به احساسات دیگران توجه نمیکند، غایب است، عصبانی است، بیتفاوت و پرخاشگر است و خودشیفته یا معتاد است. فیلسوفان اخلاق سامانتا بِرِنِن و بیل کَمِرون معتقدند که ازدواجِ مبتنی بر عشق، بههمراه «ناپایداری، تنش و حتی خشونتی که اغلب بخشی اساسی از تضاد رمانتیک را تشکیل میدهد»، همیشه ثبات و امنیت موردنیاز کودکان را به آنان نمیبخشد.
والدین نیز با چالش روبهرو هستند. تربیت فرزند فعالیتی انفرادی، در انزوا و خستهکننده است؛ خصوصاً برای مادران که هنوز هم معمولاً بیشترِ کارهای مراقبت از فرزند بر دوش آنها است. آنها هزینه گزافی برای این کار پرداخت میکنند. نهتنها بسیاری از آنان موقعیتهای کاری و درآمدی را رها میکنند، بلکه در معرض انزوای اجتماعیِ مادرانه هستند. آنها حتی بعد از آن هم برای هر شکست، اغلب شرمگین و مورد سرزنش فرزندانشان هستند.
باایناوصاف، آیا میتوانیم فرزندان را بهتر تربیت کنیم؟ بله. بهجای اینکه پرورشدادن کودکان را تنها به یک یا دو نفر بسپاریم، بهتر است به این ضربالمثل کهن افریقایی بیشتر عمل کنیم: «تربیت فرزند به همه اهالی یک روستا نیاز دارد.» باید تربیت مشترک فرزند را به سطح بالاتری ببریم: مراقبتِ درجه یک و مبتنی بر آموزشی که بین افراد مختلف مشترک، پیوسته و از همه مهمتر اجباری است.
از نظر آنسا گیاسِ فیلسوف، مراقبت مشترک از فرزندان، بسیار معنادار است. در مجموعهای از مقالات، گیاس بر مبنای حقوق و نیازهای احساسیِ کودکان بررسی کرد که مراقبتِ ایدئال از فرزندان چگونه خواهد بود. او میپذیرد که لازم است والدین از نوعی قدرت و حق تصمیمگیری برخوردار باشند تا زمانی که کودکان بتوانند مراقب خودشان باشند. اما والدین گاه از قدرت خود بهطور دلبخواهی و در مسیر منافع خود و نه ضرورتاً در مسیر منافع فرزندانشان استفاده میکنند. او معتقد است پدر یا مادر بودن بهخودیخود «حق انحصاریِ مراقبت» از یک کودک را نمیدهد؛ علیالخصوص به این خاطر که هر کسی میتواند پدر یا مادر شود حتی بدون آموزشدیدن یا گذراندن آزمونی برای تشخیص آمادگی او برای این کار.
نویسنده مطلب : ویکی لارسن
منبع دریافت این مطلب : ترجمان علوم انسانی